توضیح ضروری: با صدا و تصویر عادل فردوسی پور بخوانید! فردوسی پور: به نام خدا. سلام عرض می کنم. امشب برنامه ویژه گزینه یک: بله خوب بود. گزینه دو: خیر خوب نبود. گزینه سه: اصلان ایشان کارگردان نیست. گزینه چهار: صداوسیما خوب است. - از همین الان تا یکساعت دیگه فرصت دارین در مسابقه اس ام ده نمکی: به نام خدا من هم سلام عرض میکنم و از اینکه سریال فردوسی پور: موافقید یه سری تصاویر ارسالی بینندگان رو با هم ببینیم؟ {پخش موسیقی} این تصویر رو علیرضا از میدان شوش فرستادن. تصویر انگشتر دست بله تصویر بعدی تصویر کولی سریال شماست. فتانه از پونک تصویر بعله... تصویر بعدی رو سامان از میدان هفت حوض برامون واقعا آقای ده نمکی این بچه کار دیگهای نداشت هر وقت ما این هم شیرین کاری فرهاد حسن زاده از راه آهنه که با آفتابه {پخش مویسیقی} بعله...خب سوال مسابقه رو یکبار دیگه ببینیم و من برمیگردم و سوالهامو آغاز میکنم. تا این لحظه یک میلیون و 49 هزار و 769 نفر در مسابقه شرکت {پخش موسیقی} من نمی دونم چی بگم واقعا این الفاظ و حرکات چه معنایی داره دکتر شریفی: ببینید آقای فردوسی پور این حرکت باید بررسی بشه ده نمکی: آقای شریفی من سلام میکنم خدمت شما...سبک کارگردانی من همینه...یعنی به همه میگم که خودشون باشن... فردوسی پور: یعنی همه از دستتون در میره و فیلم و سریال دکتر شریفی: ببینید آقای فردوسی پور شما دارید خلط مبحث میکنین. فردوسی پور: این خلط مبحث یعنی چی؟ فردوسی پور: آهان آهان...این تصاویر هم بچهها زحمت کشیدن {پخش موسیقی} علی پروین: بسم الله الرحمن الرحیم...این سریال آقا ده نمکی امیر قلعه نویی: من سلام عرض میکنم خدمت آقا فردوسیپور {پخش موسیقی} بعله این بخش رو هم دیدیم اس ام اس ها دیگه اصلا نمیرسه و
ای داریم و من برای اینکه وقت کم نیاریم؛ سوال مسابقه اس ام اسی رو براتون
میخونم، همکاران به صورت زیرنویس و تصویری هم نشون خواهند داد.
اسی ما شرکت کنید، جایزه امشب رو شرکت لپ لپ(پیشرو در کشف ظرفیت های مختلف
هنری*) به 13نفر هرکدام دیویدی کامل اخراجیهای یک و دو و سه که همون
دارا و ندار باشه تقدیم میکنه. امیدوارم فقط اتفاقی برای مخابرات پیش
نیاد. آقای ده نمکی خیلی خوش آمدین!
دارا و ندار توانست با 135 درصد آراء رضایت بینندگان رکورد تماشای سریال
های نوروزی رو بشکنه خوشحالم.
خانم آقا ذبیحه. زیرش هم نوشتن: اگر این «خانم ندار» فقط انگشتر رو می
فروخت تا یکسال کل خانواده هر روز پیتزا میخورد! یه تصویر دیگه هم ایشون
فرستادن از قابلمه آبگوشت خانه آقا ذبیح اینا...و نوشتن که گوشت خورشتی تو
قابلمه آبگوشت چیکار میکنه؟!
رو ارسال کرده و نوشته: طفلی این خانوم کولی از «فنجک» هم بیشتر پول لوازم
آرایش میدن...هه هه هه... البته مشابه این تصویر برای همه خانم های
«ندارم» سریال غیر از درد دل خانوم ارسال شده بود...قبول دارین آقای ده
نمکی این حرفا رو؟
فرستادن که واقعا خیلی قشنگ بود. 7 تا تصویر مجزا از پسر بچه کولیها رو
کنار هم چیدن که در شش تصویر داشته می رقصیده. زیر تصاویر هم نوشتن:
«شخصیت پردازی خوب و بهره گیری از بازیگران با تجربه حوزه طنز!»*
دیدیم داشت می رقصید البته چون پیرهنشو درنیاورده اخطار نمیگیره ولی به
هر حال... شما همچنان صلاح نمیدونین جواب بدین دیگه؟ هه هه هه...
این
هم تصویریه که اشکان از باغ فردوس برامون ارسال کردن. 11 تصویر کنار هم
چیده شده از بازیگران سریاله که همگی دارن از روی کاغذ یه چیزی
میخونن...گویا شعره! کنار تصویر هم نوشتن: یک سریال رادیویی تمام عیار!
به هر حال این هم نکته ای بود! آهان این تصویر خیلی قشنگه. «سوسن. میم» از
خیابان 17شهریور برامون فرستادن. تصویر 5 عدد آفتابه که شعارهای
تماشاگرنمایی روش نوشته شده ...این خانوم این تصویر رو فرستادن و نوشتن:
«مهندسی موفق پیام و ترسیم فضای سنتی در کنار طرح متعهدانه آسیبهای
اجتماعی...در هر قسمت دو سکانس»*
این تصویر رو هم مرضیه احمدی از
سی متری جی فرستادن...مردم پشت به تلویزیون دارن میگن و میخندن و تخمه
میشکنن و سریال دارا و ندار هم داره پخش میشه...زیرش هم نوشتن:
«خوشبختانه اعتماد به گروههای جدید و ایجاد فرصتهای مناسب برای بروز
خلاقیتها و کشف استعدادهای پنهان در حوزه طنز در نوروز امسال به بار
نشست» *
اسم سریال «دارا و ندار» رو روی زمین درست کرده و فرستاده و نوشته: همیشه
در قلب منی! حالا معلوم نیست آفتابه رو گفته یا سریال آقای دهنمکی رو!
کردن و با چه سرعتی این تعداد داره زیاد میشه...من تا یادم نرفته اینو
بگم که موسیقی بخش قبلی رو آهنگساز آقای دهنمکی زحمت کشیده بودن و از روی
اخراجیها کپی زده بودن واسه ما...گویا واسه سریال هم همین موسیقی رو هی
هرچند دقیقه یکبار پخش میکردین؟
محمدرضا شریفی نیا صحبت میکردین؟ بعضی رسانه ها میگن که ایشون میگفتن و
شما انجام میدادین...
شب تا صبح تو مسجد دعا میخونه؛ این اصلا وجود داره؟ من که ندیدم یه حاج
آقا تنهایی بشینه یه شب تا صبح تو مسجد...اصلا در مسجدها رو بعد از نماز
جماعت میبندن اونوقت این چجوری...
می شم عکس مجید سوزوکی رو دربیارم و نشون بدم بعد دوباره میگن...این
سریال 135 درصد مخاطب دالی و خارجی داشته اونوقت شما...
بهار واسه بچه هاش خرید کنه ولی تو کیفش حدود 3450 تومن پول هست...بچه ها
تصویر اون زاویه رو گرفتن...آهان...این با 3450 تومن واسه چی رفته خیابون
بهار واسه خرید؟ والا ما از هر کی پرسیدیم گفت ندارها اصولا یا میرن
تاناکورا یا حراجیهای کنار خیابون یا نهایتا کوچه برلن...این داستانش
چیه؟... خیلی خب نمیخواین جواب بدین میریم تصویر بعد...یه سوال
بپرسم...این قسمت آخر سریال به نظرتون روحوضی نشد؟
رو ببینید! دقیقه 39 سریال در قسمت آخر، مادر و همسر آقا ذبیح توی
بیمارستان در سی سی یو هستند یا آی سی یو حالا هرچی. دقیقه 42 اینها توی
خونه پشت پنجره وایسادن! این چطوری اتفاق میافته؟
رو درک نمیکنین؛ گرچه توقعی هم نیست چون فکر میکنین سریال سازی هم مثل
ساخت برنامه نود میمونه...این برای پایان بندی کار لازم بوده...
پیش داشته می مرده و یه حاج آقایی شب تا صبح واسش دعا کرده و...بعد ترخیص
بشه، راه بیافته بیاد و بعد هم سرحال بشه و بره چشت پنجره وایسه!
خانومه خوب شده، حتما دو دقیقهای هم میشده از آی سی یو بیاد خونه...آهان
آهان! این تصویر رو توضیح میدین؟ دقیقه 44 همین قسمت آخر تیمور و ذبیح تو
میدون آزادی دارن با تنبک اضافه که معلوم نشد از کجا اومد تو دست و بال
ذبیح، میزنن و میخونن و میرقصن... چند دقیقه بعدش تو خونه هستن و دارن
میگن و میخندن، بعد دوباره دو دقیقه بعدش تو میدون آزادی دارن هنوز
میرقصن و...اینا یعنی چی آقای ده نمکی؟ ...الان لابد می خواین بگین که من
درام و کمدی سرم نمیشه فقط میخوام عیب بگیرم و ...یا اینکه سریال سازی
برای تلویزیون قلق خاص خودش رو داره و شما بلدین و...
خونه میبینه که خونه اش خراب شده، بعد میآد دم در میبینه زنش زیر آوار
مونده و آوردنش بیرون. بعد اینجا...آهان اینجا...زنش درب و داغون رو زمین
ولو شده و داره اشک میریزه، این آقای شوهر هنرمند و ندار، مثل تیر دروازه
دم در وایستاده داره نیگا میکنه! کجای دنیا اینطوریه واقعا که یه مرد از
دور مراقب همسرش باشه وقتی زیر آوار مونده...این ری اکشن رو شما از مردم
کدوم کشور گرفتین؟!
الان اگه یه سرچ بزنین تو اینترنت بیش از 50 میلیون مورد درباره سریال من
پیدا میکنین حالا اومدین اینجا با غرض ورزی و کینه شتری و دست استکبار و
اغتشاشگران حرمت شکن میخواین بگین که...
سیاسی شرکت نمیکنم زیاد غلط هم نمیکنم ثانیا شما داری مغلطه میکنی که
وسط حرفات یه تیکه هم به ما میندازی...
جریمه این حرکت چیه...آهان...این جا این نصرت که بهش میگفتن ساسان داره
با انگشت به این دختره اشاره میکنه و بعد اونو با همون انگشت به داداش
قشنگ خانم معرفی میکنه...یعنی داره میگه...این واسه اون...آهان اینم
تصویر بزرگ شده صورت ساسان...همکارانم زحمت کشیدن و ...بعله ببینید داره
میگه: این واسه اون!
در یک سریالی که «در یکی از موفق ترین دوره های نوروز صدا و سیما بودیم»*؟؟
شما هم جو سازی نکنین! آقای ده نمکی هنرمند متعهدی هستن...شاید این بازیکن
از دستش در رفته...
میشه؟ آهان اینجا این قشنگ خانوم وسط خیابون برمیگرده به این تیمور می
گه بعله...واقعا ندارهای ما اینجوری هستن؟! آقای شریفی من میخوام بدونم
اگه یه کارگردان دیگه هم تو سریالش این اتفاق میافتاد باز هم شما میگفتی
از دستش در رفته؟
جمع کردن، ببینید وضعیت آرایشی این خانومها خیلی به نظرم...به نظرم
افتضاحه! شما که به مثلث ریش اکبرپور گیر می دین، این خانوما که حالا ندار
هم هستن، اینطوری با این وضعیت...من نمیدونم چی بگم؛ از شما خداحافظی می
کنم آقای شریفی چون سال بعد هم ما دوباره و سه باره و چندباره آقای ده
نمکی رو روی نیمکت خواهیم دید!...یه سری به مسابقه اس ام اسی بزنیم...بعله
2 میلیون 485 هزار نفر شرکت کردن که 73 درصد ...بله؟ گویا اس ام اس...نمی
دونم واقعا چه اتفاقی داره می افته...حالا یه بخش کوتاهی رو ببینین من
امیدوارم مشکلات ما حل بشه...مصاحبه با علی پروین و امیر قلعه نویی درباره
دارا و ندار...
رو با منزل کمپلت! نشستیم دیدیم؛ 80 درصدش خوب بود اون 40 درصد بقیه اش هم
باید تمرین کنه این آقا ده نمکی...خودش بچه خوبیه...کاریه... جنگنده
اس...حالیشه!
عزیز و خدا رو شاکرم که این سریال رو دیدم تا حقانیت سپاهان برای همه
اثبات بشه و مردم هم بفهمن که اونایی که روزی یه ماشین خارجی عوض میکنن
توی زمین حرفی برا گفتن ندارن و جایی تو دل مردم هم ندارن...
گویا دکل مخابرات کلا قطع شده... آقای ده نمکی این داستانی که هر قسمت سه
دفعه موسیقی تیتراژ روی تصاویر اسلوموشن پخش میشد چی بود؟ یعنی تو هر
قسمت ده دقیقه ای کلیپ ساخته بودین؛ ده دقیقه هم که خلاصه قسمت های
قبل...انگار خیلی خوب حساب و کتاب سازمان رو داشتین ها...هه هه هه!
هر دقیقه 20 میلیون تومن میگیره هیچی نمیگین ولی من حالا...مگه من جای
کسی رو تنگ کردم؟
آماده دارم که سعی میکنم تا آخر برنامه همهاش رو بپرسم... این مردهای
«ندار» چرا سر کار نمیرفتن؟ همیشه تو خونه دور هم بودن! یعنی ندارها
بیکارند یا بیکارها ندارند!؟ بعلاوه اینکه این آقا ذبیح شب عیدی میره
حاجی فیروز میشه باقی سال رو چه میکنه؟! بالاخره آقای ده نمکی شش نفره
بودن کادر نویسندگان شما هم برای خیلیها جالبه...چون میگن همه بازیگرا
سر صحنه خودشون از خودشون بازی میکردن و دیالوگ میگفتن...اونوقت این شش
نفر بعلاوه خود شما چی نوشتین واسشون؟ یعنی شش نفر واقعا چی مینوشتن؟؟؟
را درگیر جنگ نرم کنم ولی داوران اجازه ندادند و اگر این سریال از شبکه یک
پخش میشد بالای 80 میلیون ایرانی در داخل کشور اون رو می دیدن.
تراژیک داشتند. یعنی هم لبخند را برای مخاطب به همراه داشته باشد و هم
عواطف آنها را جریحه دار کنیم و این کار را سختتر میکند.
ما گفتن فیلمنامه کار خیلی قوی بود؟ یعنی از دکتر مطهری هم بیشتر میفهمین
که از سریال تعریف کردن؟
هیچ خبری از دکتر مطهری کار نمیکرد حالا نمیدونم چی شده بود چون از
تلویزیون تعریف کرده بود پریشب هم عکسشو کار کردن هم خبرشو...دوستان در
تلاشند که شماره سردبیر بیست و سی رو بگیرن ببینیم ماجرا چی بود این بنده
خدا چند ماه بایکوت بود یهو...بله؟ جان؟ تلفن های برنامه هم قطع شده؟ خب
من نتایج مسابقه...
آن ناقد عبدالصمد، علت راقم این سطور، شیخ عادل فردوسی پور(رحمة الله علیه)
گویند روزی بر درختی شدی تا جوجه کلاغی را بیازاری، همان دم مادر جوجه ها
سررسیدی و بانگ زدی: یا شیخ! چگونه به این نیش باز و خلق خوش، اینگونه
کودک بیازاری؟ آنگاه نقل است که شیخ ما روی به آسمان کرد و فرمود: الله
اعلم. یا خواهر! در چیزی که نمی دانی جستجو مکن و مرحمت کن بیشتر به
کودکانت برس. توپم به درخت بر شدی و گیر کردی. بر آمدم که بیارمش، دستم به
دهان کودکان تو رفتی و ایشان دیگر ول نکردی. چون چیزی نداشتمی خجالت
کشیدمی که بیرونشان کشمی. آنگاه نقل است که مادر بچه ها نعره ای بزد و از
همان بالا چونان شوت سوباسا ازارا (فتبارک الله) سقوط کردی و در دم جان
سپردی.
نقل کنند رونالدینیو(ساحرة فی کرة القدم) او را در گوشه ای تنگ و تار بدید
که زانوی غم بغل گرفته. رو سوی شیخ گفت: یا شیخ! چونی؟ نقل است که شیخ
برآشفت و فرمود: برو بابا دلت خوشه با اون دندونای مزخرفت! ده ساله برنامه
اجرا کردم اینم مزدمه. (توضیح کاتب: گاهی از دست آدم در رفتی! خورده
نگیرید. از دست و زبان که برآید/کز اینطوری نوشتن بدر آید؟ )
در اقاریر کهن آمده که شیخ استقلالی بوده، اما همواره تکذیب کردی و گاهی
فرمودی: مربی اسقلال که مرغابی باشد و بطی، ما را با آن کاری نیست. گویند
علی پروین (سلطان الفوتبالین و المانتو فروشان، حفظهم الله و کثیرة النوجه
ها) روزی او را به باد کتک گرفتی، شیخ ما حتی ناله ای هم نزدی. گفتند یا
شیخ! حرفی بگو. فرمود: ???? کمیته انضباتی او را حریف نبودی، من بدین
نحیفی چگونه حریف باشم. گویند همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد. نقل
است هاتفی ندا داد: آنجا برنامه ??? را اجرا کند، و هر چه دلش خواست جنجال
کند، ?? تیم از بهشت بودی و ? تیم ازجهنم. سرپرستی هر دو تیم جهنم را هم
به معاویه (لعنة الله علیه) داده اند. و او همیشه به داوری اشکال کردی و
شلوغ کردی و عادل نیز از این آب گل آلود حسابی ماهی (کثیرة الامقا?) گرفتی. برگرفته از سایت
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


